برزیل در سال ۱۵۰۰ به طور رسمی کشف شد! زمانی که ناوگان تحت فرماندهی دیپلمات پرتغالی پدروالوراس کابرال در حال عظیمت به هند بود در پروتوسگورو، بین سالوادور و ریودوژانیرو فرود آمد و برزیل را کشف کرد.
اولین استعمار برزیل توسط پرتغالیها انجام شد. هدف آنها از استعمار تجارت چوب قرمز(برای تولید رنگ) و چوب درخت پو برزیل(Paubrasilia) بود. شواهدی وجود دارد که هندیها و پرتغالیها در ابتدا برای برداشت درختها با هم کار میکردند. اما بعد ها نیاز به سرزمینهای دورتر برای یافتن مناطق جنگلی جهت برداشت چوب بیشتر، باعث شد که تجارت Paubrasilia مطلوب نباشد؛ در نتیجه علاقه به ایجاد مزارع در زمینهای خالی شده از درخت، بیشتر شد و نیاز به کارگران نیز افزایش یافت. در نتیجه پرتغالیها سعی کردند سرخپوستان را به بردگی بگیرند. آنها عادت به کار زیاد در مزارع نداشتند و در نتیجه کار فراوانی که بر دوش ها تحمیل شده بود، بیماری اروپایی بر آنها غلبه کرد. بسیاری از بومیان یا به مناطق داخلی فرار کردند و یا درگذشتند.(قبل از ورود کابرال اعتقاد بر این بود که جمعیت بومی بیش از ۳ میلیون نفر است اما امروزه به سختی جمعیت آنها به ۲۰۰ هزار نفر میرسد.) در نتیجه کم شدن جمعیت سرخپوستان پرتغالیها به گرفتن بردههای آفریقایی و هندی روی آوردند.
با اینکه بیشتر مهاجران مناطق ساحلی را ترجیح میدادند ولی تعداد کمی جسارت کردند و به مناطق داخلی(مناطق پشت ساحل) رفتند. در بین آنها مردان مصممی در جستجوی سرخپوستان بودند تا آنها را نجات دهند اما افرادی هم وجود داشتند که به دنبال سرخپوستان به سرزمینهای داخلی میرفتند تا آنهارا به بردگی بگیرند. آنها بعد از سرخپوستان به دنبال شکار آفریقایی ها رفتند تا از آنها به عنوان برده استفاده کنند.
به مدت ۲ قرن پس از کشف کابرال پرتغالیها مجبور بودند با طراحی بر روی منابع برزیل با قدرتهای خارجی مقابله کنند. بر سر این مبارزه ها پرتغال و اسپانیا مجبور به امضا قرارداد Tordesilas 1494 شدند که بر اساس آن در سرزمینهای تازه کشف شده برای هر کشور محدودیت هایی تعیین شد. اما این قراردادها مبهم بودند و باعث اختلاف گاه و بیگاه در مورد این سرزمینها میشدند. علاوه بر آن انگلیس، فرانسه و هلند پیمانی را که با فرمان پاپ منعقد شد کاملا به رسمیت نمیشناختند و با خشونت به دنبال سرزمینهای جدید در دریا بودند. سرزمین جدید با چالش های داخلی و همچنین خارجی روبهرو بود. در ابتدا پادشاه پرتغال نمیتوانست یک دولت مرکزی قدرتمند در شبه قاره ایجاد کند. عمده حکومت استعماری متکی به اشراف و بازرگانان خرد بود که بر سرزمینهای کوچکی حکومت میکردند.
این ماجرا تا سال ۱۵۴۹ ادامه داشت اما بعد از آن آشکار شد که بیشتر فرماندهیها در حال شکست هستند. پادشاه پرتغال برای کمک و نظارت بر آنها پایتخت را در سالوادور امروزی تاسیس کرد و یک فرماندار کل را به همراه کشیشان و سربازان و صنعتگران به آنجا اعزام کرد.
در اواخر قرن هفدهم خبرهایی از وجود رگههای سرشار و افسانهای زمرد، الماس و طلا در میناس گرایس و لسیبون به سرعت انتشار یافت. این منطقه شروع به صادرات ۳۰۰۰۰ پوند طلا در سال به پرتغال کرد. در این دوره سنگ تراشان، مجسمه سازان و نجار های ماهری از اروپا برای ساختن شهر هایی آباد در برزیل آمدند.(با استفاده از درآمد فروش طلا و زمرد)
در سال ۱۷۶۳ به دلایل مختلف سیاسی اداری، پایتخت از سالوادور به ریودوژانیرو منتقل شد. و به این ترتیب این کشور با با پیشرفت هایی که کرده بود توانست با موفقیت در برابر سایر حملات کشورهای اروپایی ایستادگی کند و تقریبا شکل فعلی خود را ایجاد کند. پنبه و توتون را به شکر، طلا، الماس و زمرد در لیست صادراتی خود اضافه کرد. با باز شدن فضای داخلی و کمتر شدن جنگهای خارجی فرصت دامداری نیز فراهم شد. با این وجود سیاست های پرتغال بیشتر بر سلب منابع برزیل تمرکز داشت تا به شکوفایی اقتصاد محلی.
در این دوره ورود خانواده سلطنتی که در سال ۱۸۰۸ توسط ارتش ناپلو بدرقه شد، تغییرات عمدهای را ایجاد کرد. به محض ورود دمجواوی و اطرافیانش به ریو وی شروع به تحول در شهر و حومه آن کرد. پروژههای ساختمانی به بهره برداری رسید، دانشگاهها و همچنین یک بانک و ضرابخانه تاسیس شدند و سرمایه گذاریهایی در زمینه هنر انجام شد. بندر هایی برای تجارت با سایر کشورها به ویژه انگلیس گشوده شد و روحیه در سرتا سر قلمرو بهبود یافت. با سقوط ناپلو، دام ژئو ششم به پرتغال بازگشت و پسر کوچک خود(پدرو اول) را پشت سر گذاشت اما پدرو ایدههایی از خود داشت. او استقلال برزیل را در روز ۷ سپتامبر ۱۸۲۲ اعلام کرد و امپراطوری برزیل را تاسیس کرد. ۹ سال بعد به دنبال یک ناآرامی داخلی و جنگهای پر هزینه خارجی، امپراطور به نفع پسر ۱۴ ساله خود(پدرو دوم) کنار رفت.دختر پدرو دوم(پرنسس ایزابل ) به طور رسمی در سال ۱۸۸۸ به برده داری خاتمه داد.
اندکی بعد، اشراف و بازرگانان خرد که هرکدام بر سر قسمتی حکومت میکردند با ارتش متحد شدند و نظام سلطنتی را در برزیل ریشه کن کردند. خانواده سلطنتی را مجبور به بازگشت به پرتغال کردند و اولین دولت جمهوری برزیل را در ۱۵ نوامبر ۱۸۸۹ تاسیس کردند. سیستم جمهوری هم چنان هم در برزیل رایج است و در طی هر دوره یک رئیس جمهور انتخاب شده و به همراه تیم اجرایی خود به اداره امور کشور میپردازد.
تاریخچه کشور برزیل از زمان پیدایش تا تغییر نظام آن به جمهوری را مطالعه کردید و امیدواریم از مطالعه آن لذت برده باشید.
شهر ریو در کشور برزیل مکانهای دیدنی بسیاری دارد که پیشنهاد میکنیم حتما به مطالعه آنها بپردازید.
جهت مطالعه جاذبه های دیدنی ریو اینجا کلیک کنید.