هنوز هم نوروز تمام نشده و شما میتوانید سفر های یک روزه و شاید چند ساعته خود را در تهران داشته باشید و از اخرین لحظات نوروز هم نهایت استفاده را بکنید. امروز و در این مطلب از تعطیلات رویایی قصد داریم تا به تاریخ ادبیات ایران سفر کنیم و سری به خانه مهدی اخوان ثالت بزنیم. تا انتهای این مطلب همراه ما باشید.
مهدي اخوان ثالث ( م – اميد ) در سال 1307 هجري شمسي در مشهد قدم به عرصهء هستي نهاد. نام پدرش، علي و نام مادرش مريم بود. پدر ِ مهدي از مردم يزد بود كه در جواني به مشهد مهاجرت كرده و در اين شهر سكونت اختيار نموده و ازدواج كرده بود. وي به شغل داروهاي گياهي و سنتي مشغول بود. اخوان به هنگام تولد با يك چشم واردِ اين جهان شد اما پس از مدتي چشمِ ديگر او بهروي عالم و آدم باز شد، خود در اين باره مي گويد: « پدر من عطار – طبيب بود و مادر هم كارش خانهداري و بعدها هم دعاگويي و نماز و طاعت و زيارت امام رضا و از اين قبيل. بعد از مدتي با درمانهاي پدر و دعاهاي مادر ونذر و نيازهايش آن چشم ديگر را هم به دنيا گشودم. خدا به من رحم كرد و الا حالا دنيا را با يك چشم ميديدم. اما حالا با دو چشم مي بينم.»
مهدي اخوان ثالث تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاه خود به پايان رسانيد و فارغ التحصيل هنرستان صنعتي شد. گرايش به هنر موسيقي، قسمتي از فعاليتهاي دوران كودكي مهدي اخوان ثالث را تشكيل ميداد.
از استادانِ دوران كودكي مهدي اخوان ثالث در زمينه موسيقي، سليمان روح افزا يكي از نوازندگان تار بود. در شعر و شاعري نيز اين حركت در منزل مهيا گرديد؛ پدرش از آنجاييكه به شعر علاقه داشت انگيزهء لازم را در مهدي بوجود آورد، و در اين مسير معلمش پرويز كاويان جهرمي نيز از او حمايت نمود. چيزي نگذشت سر از «انجمن ادبي خراسان» درآورد و با بزرگان شعر آن روزگار از نزديك آشنا شد.
مهدي اخوان ثالث در سرودن شعر به سبك كلاسيك در قصيده سرايي (به شيوه اساتيد كهن خراسان و خاصه منوچهري) و غزلسرايي (ارغنون از جمله فعاليتهاي اين دوره اوست) و نيز به سبك نو (به شيوه نيما ، مانند مجموعه زمستان) طبع آزمايي كرد.
اخوان در سال 1329 با ايران (خديجه) اخوان ثالث، دختر عمويش ازدواج نمود. حاصل اين ازدواج سه دختر به نام هاي لاله، لولي، تنسگل و سه پسر به نام هاي توس، زردشت و مزدك علي ميباشد. از حوادث دلخراش دوره زندگي اخوان ميتوان مرگ دو فرزندش را نام برد. در سال 1342 تنسگل دختر سوم وي هنوز چهار روز از تولدش نگذشته بود که فوت كرد و در سال 1353 دختر اولش لاله در رودخانهء كرج غرق گرديد، اين دو واقعه ضربهء سختي بر او وارد كرد.
اخوان ثالث در سال 1327 ساكن تهران شد و به خدمت آموزش و پرورش درآمد و به دبيري پرداخت و پس از چندي به سمت مامور در وزارت اطلاعات مشغول همكاري شد و وظيفهاش نظارت بر برنامههاي ادبي بود. وي همچنين به كار صدا برگرداني (دوبله) فيلمهاي مستند در استوديو «گلستان» نيز پرداخت. بنا به قول گلستان در مدت سه – چهار سال روي صداگذاري نزديك به سيصد فيلم مستند نظارت كرد. به جز آن هم به متن ترجمهها و رواني گفتارها رسيدگي ميكرد.
در سال 1348 از اخوان براي كار تلويزيون آبادان دعوت به عمل آمد. او تا سال 1353 براي تلويزيون آبادان برنامهسازي نمود، اما حادثهء مرگ دخترش لاله، او را مجبور كرد به تهران بازگردد و از همكاري با تلويزيون آبادان صرفنظر نمايد. تا قبل از انقلاب، اخوان ثالث كمابيش با برنامههاي ادبي در تلويزيون ظاهر ميشد، پس از پيروزي انقلاب براي مدتي در سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي (فرانكلين سابق) مشغول به كار شد، اما پس از مدتي استعفا داد و خانهنشين شد.
مهدي اخوان ثالث پس از آنكه به تهران آمد به اتفاق احمد خويي و اكبر آذري با سفارش مدير روزنامهء «زندگي»، در اداره فرهنگ روستايي براي آموزگاري استخدام شد. اداره نيز هر سه نفر آنها را براي تدريس به ورامين فرستاد. تدريس در مدرسهء روستايي كريم آباد بهنام سوخته ورامين اولين گام براي ورود به حرفهء معلمي بود. انتخاب شغل معلمي در آن ساليان با روحيهء اخوان سازگار بود. يكي دو سال بعد، او را به مدرسهء كشاورز منتقل كردند و او در آنجا علاوه بر آنكه معلم ادبيات بود، فقه و آهنگري را نيز به بچهها ياد ميداد. اخوان بعدها به دلايلي از كار تدريس در آموزش و پرورش كنارهگيري كرد. او خود علت اين امر را برخي تمردها يا رفتن، نرفتنها بيان ميكند. ادامهء فعاليت آموزشي مهدي اخوان ثالث درسال 1356 ميباشد. او با دعوت دانشگاه، شعر سامانيان و مشرطيت به بعد را تدريس ميكرد و در اواخر عمر نيز در دانشگاههاي تهران، تربيت معلم و شهيد بهشتي به اين كار مشغول بود.
مهدي اخوان ثالث در روز يكشنبه 4 شهريور 1369 در بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت و پيكرش را به مشهد انتقال دادند و در جوار آرامگاه فردوسي در باغ توس به خاك سپردند.
خانهی مهدی اخوانثالث که تقریبا بیشترین زمان را تا پایان عمر در آن زندگی میکرد، در نزدیکی خیابان زرتشت قرار دارد. درِ ورودی حیاط کوچک آن به کوچهی خجسته باز میشود و باغچههایی دارد که در زمان حضور او، خودش بیشترین فضای خانه را با درختان پر میکرد.
خانهی اخوانثالث در دو اشکوب (همکف و یک طبقه بالای آن) بنا شده و هر دو نقشهای یکسان دارند. ایندو اشکوب شامل: نشیمن، پذیرایی رو به جنوب، اتاقی شمالی، راهرویی که در ضلع شرقی واقع است و در انتها با پلکانی دسترسی به دو اشکوب را فراهم میکند، است. این خانه سال ۸۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید و شهرداری تهران آن را خریداری کرد و ۲۹ مرداد سال 1399 افتتاح شد.
مهدی اخوانثالث و خانوادهاش در دههی پنجاه تا هشتاد خورشیدی در این خانهی ۱۵۰ متری سکونت داشتهاند. خانهای بازمانده از دوران پهلوی دوم. طبقهی اول مخصوص خانوادهشان بوده و از اتاق کار آقای شاعر در طبقهی همکف جدا است. اهمیت و احترام خانواده در جداسازی کار و زندگی خانوادگی در این تفکیک، کاملا مشهود است و یک پذیرایی و اتاق کوچک. کتابخانهی طبقهی اول نیز اینجا قرار دارد. اخوان بین ۷ تا ۱۰ هزار جلد کتاب داشته است که در حال حاضر کتابها در اختیار خانوادهی اوست و هنوز به این موزه منتقل نشده است. اما در این کتابخانه، حدود ۲۰۰ جلد کتاب مشابه با کتابهای او با نظر پسر کوچکش مزدک خریداری شده است.
یکی از دلچسب ترین مکان های تهران که می تواند برای شما لحظات خوشی را فراهم آورد را به شما عزیزان معرفی کردیم و امیدواریم که از گردش خود نهایت لذت را ببرید.
اگر به گردش در تهران در ایام عید علاقه مند هستید اما مکان های دیدنی تهران را نمیشناسید پیشنهاد می کنیم مطالب زیر را مطالعه نمایید.
روزگارانی که بر باغ سپه سالار گذشت
سرگذشت اولین کاخ مجموعه سعد آباد
باغی که تمام تاریخ ایران را در بر دارد