حکومتی که 20 دقیقه به طول انجامید!

تاریخچه سلطنت و پادشاهی که همراه با جنگ‌ها و ستیزها و مشاجرات سر قانونی بودن ادعا‌ها برای پادشاهی بوده در سراسر جهان رایج است. روال سنتی اوج گیری حاکمیت به واسطه جانشینی موروثی به نمونه بسیاری از پادشاهان و نایب‌السلطنه‌هایی که فقط برای چندین ماه یا حتی چند هفته قبل از عزل شدن یا مجبور به کناره‌گیری شدن سلطنت به یک فرمانروای قوی‌تر که حکومت کرده‌اند، منجر شد. هرچند هیچ پادشاهی در تاریخ جهان نمی‌تواند مشابه شجاعت پادشاه لویی نوزدهم فرانسه باشد. موفق شدن برای پادشاهی طی دوران آشفته شورش توده‌گرایان در کشور پادشاهی، او از پادشاهی کناره‌گیری کرد و سلطنت را تنها ۲۰ دقیقه پس از اعطای آن به پسر عمویش واگذار کرد و رکوردی را از خودش به جا گذاشت که هرگز احتمال شکسته شدن آن در آینده وجود ندارد. پادشاهی به مدت یک روز هر چند پادشاهی به مدت ۲۰ دقیقه داستان لویی نوزدهم کوتاه‌ترین دوران پادشاهی در تاریخ است.
تاریخچه:
لویی نوزدهم فرزند لویی آنتونی بزرگترین پسر چارلز فیلیپ کسی که به ترتیب کوچک‌ترین برادر پادشاه لویی شانزدهم بود. با توجه به افراد هم سن او یک مرد جوان بسیار خجالتی با لکنت چشمگیر در گفتارش بود. تحت شرایط نرمال شاید او همه زندگی‌اش را بدون هرگز قرار گرفتن در موقعیتی نزدیک به جانشینی سلطنت فرانسه می‌گذراند. هرچند وقتی او ۱۴ ساله بود انقلاب فرانسه شکست خورد. پادشاه لویی و ماری آنتونی تقریبا با کل خانواده سلطنتی ولیعهد در شورش کشته شدند. در سالهای بعد، یک دوره آشفته انقلاب و ضد انقلاب منجر به برگرداندن پادشاهی به موقعیت سابق شد و با چند بار عزل کردن در نهایت به موفقیت ناپلئون بناپارت به دیکتاتوری فرانسه شد. با وجود ناپلئون به عنوان رئیس دولت، درباریان فرانسه که توسط عموی لویی آنتونی پادشاه لویی هجدهم رهبری می‌شد، به تبعید پروسان که ورشو را کنترل می‌کرد فرار کردند.
فرانسه-لویی نوزدهم
لویی آنتونی جایگاهی به عنوان مشاور پادشاه دریافت کرد و با تنها فرزند بازمانده از لویی شانزدهم ماری آنتونی که شاهزاده ماری ترز بود ازدواج کرد. این ازدواج ناگهان او را در دومین موقعیت سلطنت پس از پدرش برادر جوان تر پادشاه قرار داد از آنجا که درباریان در تبعید به سر می‌بردند، این همر در حال حاضر یک موضوع بحث برانگیز بود. پادشاهی به مدت یک روز هر چند پادشاهی به مدت ۲۰ دقیقه داستان لویی نوزدهم کوتاه ترین پادشاهی در تاریخ است.
بازسازی بوربن:
پس از یک دهه تبعید لویی هجدهم توسط نیروهای متفق ائتلاف ششم اروپا، کسانی که ناپلئون را شکست داده بودند، و او را به البا تبعید کردند به پادشاهی فرانسه بازگردانده شد. پس از هرج و مرج دو دهه گذشته، حاکمیت وی با سبک لیبرالیستی و میانه‌رو تری مشخص شد که به عنوان تعادل بین نیروهای انقلابی و ارتجاعی که بر سر کشور جنگیده بودند، عمل کرد.
این موضع مفیدی بود زیرا احیای حکومت سلطنتی مشروطه مستلزم همکاری تاج و تخت و پارلمان فرانسه برای اداره دارد با این حال جنگ‌ها و ستیز‌ها بین گروه‌های افراطی در هر دو طرف با این تعادل فروکش نکرد و خصومت‌های طولانی به صورت تب و تاب ملایم ادامه داشت.
لویی هجدهم در سپتامبر ۱۸۲۴ درگذشت. از آنجایی که او هیچ پسری نداشت، پادشاهی به چارلز فیلیپ، کسی که خودش را چارلز دهم فرانسه نامیده بود، افتاد. صعود چارلز باعث شد لویی آنتوان که در جوانی از خط جانشینی آنقدر دور بود که حتی از او به عنوان پادشاه احتمالی یاد نمی‌شد، وارث قطعی سلطنت شود.
چارلز دهم و انقلاب جولای:
چارلز دهم جبهه رهبر جناح سلطنت طلب جامعه فرانسه را بر عهده گرفت. و از همان ابتدای سلطنتش مشخص شد که او از به ثمر رساندن مسئولیت معروف خود در راستای اهداف آن جناح نمی‌ترسد. کلیسلی کاتولیک رم به قدرت قانونی خود که قبل از انقلاب از آن برخوردار بود بازگردانده شد. زمین‌هایی که طی دو دهه گذشته از اشراف تصرف شده بود با بازپرداخت خسارت آن‌ها به آن‌ها بازگردانده شد. قوانین ادعای موروثی برای زمین بازیابی شد. مطبوعات سرکوب شدند تا از انتشار احساسات انقلابی بیشتر جلوگیری شود. با وجود این اصلاحات ارتجاعی، چارلز توانست مانع از سرنگونی ائتلاف حاکم خود در انتخابات پارلمانی شود، این امر نشان می دهد، اگر حمایت صریح از سیاست‌های وی در داخل کشور نبود حداقل مخالفت‌های یکدست برای اینکه اختلافی ایجاد کند، کافی نبود. با این حال رکود شدید اقتصادی در اواخر دهه ۱۸۲۰، و به دنبال آن ظهور مطبوعات لیبرال تر در پاریس که اصلاحات چارلز را نادیده گرفت به حمایت سلطنت طلبان میانه رو و جامعه تجاری علیه حکومت چارلز مبدل کرد.
در مارس ۱۸۳۰ پارلمان رای عدم اعتماد به حکومت چارلز دهم را داد که به تصویب رسید. در پاسخ، چارلز مجموعه‌ای از چهار فرمان را جهت انحلال شکل دولت ایجاد شده از طریق بازگرداندن آن وضع کرد. این احکام اتاق نمایندگان پارلمان را منحل کرد، آزادی مطبوعات را به شدت محدود کرد، رای را به ثروتمند‌ترین شهروندان فرانسه محدود کرد و خواستار یک انتخابات جدید با مجموعه کوچک‌تر رای دهندگان جدید شد. این اعمال قدرت برخلاف خواست مردم، همراه با نارضایتی شهروندان، منجر به انقلاب جولای شد.

صعود و کناره گیری لویی نوزدهم
علی رغم مقام پادشاهی، واقعیت ساده این بود که چارلز نمی‌تواند بدون حمایت پارلمان و شهروندان، حکومت کند. مجموعه‌ای از قیام‌های اراذل و اوباش در جولای ۱۸۳۰ در پاریس آغاز شد و با هرچیزی که به دستشان رسید به ساختمان‌های رسمی دولتی حمله کردند و درخیابان‌ها سنگر درست کردند. پس از آن که چارلز تلاش کرد مطبوعات لیبرال پاریس را تعطیل کند، اوباش توجه خود را به حمله به روزنامه‌های رسمی دولتی معطوف کردند و عملا مانع از آن شد که تبلیغات سلطنت افکار عمومی را تحت تاثیر قرار دهد.
د راین موج، پارلمان خواستار کناره‌گیری چارلز دهم به نفع پسر عموی دور خود لوئیس فیلیپ از خاندان اورلئان شد که با پارلمان ترتیبی داده بودند تا فرانسه را به عنوان پادشاه مشروطه به سبک لویی هجدهم قبل از او اداره کند. پس از ۳ روز شورش چارلز، موافقت کرد از پادشاهی کناره‌گیری کند. با این حال، اوپیروی از دستورات موروثی جانشینی را انتخاب کرد و پسرش لویی انتوان را به عنوان جانشین او، لویی نوزدهم، انتخاب کرد. لویی بلافاصله توسط مقامات پارلمان مورد حمله قرار گرفت حتی قبل از این که پدرش اوراق کناره‌گیری را امضا کند. اتاق نمایندگان کاندیدای مورد نظر خود را برای پادشاهی داشت و از دیدن او بر تخت پادشاهی منصرف نمی‌شد. با توجه به همه نقل قول‌های معاصر، لویی نوزدهم اراده یا ذکاوت سیاسی نداشتکه در برابر افرادی که به اوفشار می‌آورند مقاومت کند. با وجود اعتراضات ماری ترز،ملکه جدید، لویی نیز با کناره گیری از سلطنت موافقت کرد. با این حال، او همانند پدرس تصمیم گرفت از خط مشی موروثی جانشینی نیز پیروی کند لویی فرزندی نداشت بنابراین سلطنت به دست پسر عمویش افتاد که هنری پنجم فرانسه می‌شد.
عواقب بعد:
لویی نوزدهم و چارلز دهم پس از کناره‌گیری ‌های مخصوص خود برای اقامت به اسکاتلند سفر کردند. سلطنت هنری پنجم هر چند به اندازه لویی کوتاه نبود، اما ۷ روز بعد هنگامی که او از سلطنت به عنوان جانشین پارلمانی به نفع لوئیس فیلیپ، کسی که عنوان پادشاه شهروند را به دست می گرفت، کنار رفت.
سلطنت جولای فیلیپ، همانطور که مشخص شد، هجده سال دوام آورد، هنگامی که فرانسه همراه با بقیه‌ی اروپا در انقلاب‌های سوسیالیستی ۱۸۴۸ گرفتار شد. فرانسه، نوادگان ناپلئون، لویی ناپلئون بناپارت را به عنوان ناپلئون سوم، امپراطور فرانسه، منسوب کرد. ناپلئون جوان تا پایان جنگ فرانسه و پروس در سال ۱۸۷۰، زمانی که سلطنت برای همیشه منحل شد، حکومت کرد. با مختصر بودن سلطنت لویی نوزدهم، او به یک پاورقی تاریخی تبدیل شد و رکوردی درمیان پادشاهان داشت که احتمالا هرگز شکسته نمی شود. سلطنت او، در کنار پادشاهی یک هفته ای هنری پنجم، نمادی از دوران پر فراز و نشیب اوایل دهه ۱۸۰۰ در فرانسه است، زیرا ملت به عنوان جمهوری مشروطه با دردسر ‌های رو به رشد فوق‌العاده دشواری دست و پنجه نرم می‌کرد. این نشان می دهد که لویی نوزدهم بقیه عمر خود را در صلح سپری کرد درحالی که فرانسه از ادامه نزاع‌های داخلی برای دهه ها پس از ان مطلع بود.

آژانس تعطیلات رویایی برگزار کننده تور های جذاب و رویایی به فرانسه و سوئیس است. از آفرهای ویژه ما استفاده کنید و یکی از رویایی ترین خاطرات خود را رقم بزنید. جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره تور ها با ما از طریق شماره تماس 22243040 در ارتباط باشید.

جهت مطالعه مطلب پلی که توسط شیطان ساخته شد، اینجا کلیک کنید.
جهت مطالعه مطلب بهترین ساحل های جهان برای سفر اینجا کلیک کنید.
جهت مطالعه مطلب اولین رمان نوشته شده توسط بشر اینجا کلیک کنید.
جهت مطالعه مطلب تجربه طولانی ترین زندگی تاریخ اینجا کلیک کنید.